دانلود رایگان رمان زیتون

Hi Roman Hi Roman Hi Roman · 1400/04/17 04:25 · خواندن 2 دقیقه

رمان زیتون نوشته الناز پاکپور

 

ژانر عاشقانه

 

قسمتی از رمان 

به هتل رسیدیم … شانس آوردم کمی پول ایرانی تو فرودگاه آتاتورک از یک توریست ایرانی خریدم … هر چند مطمئم سرم کلاه رفت … پول راننده رو پرداختم … وارد هتل شدم … همه جا بوی تمییزی می داد … به پذیرش نزدیک شدم … مرد جوان خوش قیافه، نگاهی به لباس هام کرد … دستکشم رو از دستم در آوردم … پاسپورتم رو از کیفم بیرون آوردم و جلوش گذاشتم.

نگاهی به پاسپورت سبزم انداخت و با انگلیسی بهم خوش آمد گفت و فرمی رو داد تا پر کنم … من هم انگلیسی جواب دادم … فارسی حرف میزدم که چی بشه؟ که کنجکاوتر بشه؟! … کارت رو به سمتم دراز کرد … پادوی هتل با من تا طبقه ی پنج اومد … انعام رو بهش دادم … به سوییت لوکسم نگاه کردم … تو دلم از دنیز به خاطر دست و دلبازیشان تشکر کردم.

خستم، خیلی خسته … با سومین بوق، صدا ی منتظرش تو گوشی پیچید … الو … الو، هاکان! سلام! پس رسيدی هتل؟!
… ای بابا، تو چرا انقدر نگران منی پسر؟ … اینجا وطن منه! … پوزخند زد … خودم هم به این توجیه خندیدم … برو بخواب هاکان! … از پشت سرش صدای دریا می اومد … دلم پر کشید برای اون تاب توی حیاط که وقتی روش مینینشی و بالا ميری احساس میکنی میتونی دریا رو بغل کنی …

دنیز نباید این لقمه رو برات می گرفت … من تنهای مهندسشم که فارسی میدونست … این پروژه برای شرکت خیلی …

 

دانلود رایگان رمان زیتون فرمت PDF