دانلود رایگان رمان یک عاشقانه ارام
رمان یک عاشقانه ارام نوشته نادر ابراهیمی
ژانر عاشقانه
قسمتی از رمان
مرد، بی آنکه نگاه از رودخانه و قلاب وموج برگیرد گفت: حرف تو این است که برای دلنشین ساختن زندگی ، باید که با واقعیت ها قطع ارتباط کنیم. اینطور نیست؟مه، یک پدیده کاملاً واقعی است، دوست من!تو اما از مه واقعی حرف نمیزنی، دختر! تو نمیگویی:«بیا درمه زندگی کنیم، آنطور که چوپان های کندوان در مِه زندگی میکنند. »
تو از تصور مه سخن میگویی،و این مه خیالی تو، مثل کابوس است و از کابوس مه به باران رویا نمیشود رسید چه رسد به بلور شفاف واقعیت. وَهمِ مِه ، سراسر روزمان را شب خواهد کرد، و در شب مه آلود،ستاره هایمان را نخواهیم دید.مه البته گاه خوب بوده و خوب خواهد بود: شعر، لطیف، عطر آگین،خیال انگیز:آنگاه که من، کنار پُل، ایستاده بودم، در قلب مه، با چند شاخه نرگس مرطوب، به انتظار تو، و تو در دورن مه پیدا شدی ، مه را شکفتی و پیش آمدی،
و با چشمان سیاه سیاهت دمادم واقعی تر شدی، تا زمانی که من واقعیت گلگون گونه های گل انداخته ات را بوییدم ، آنگونه که تو، گلهای نرگس مرا می بوییدی، و از اینکه به انتظارت ایستاده ام، با گونه های گلگون رکشتکردی، و با هم، دوان، در درون مه، به خانه رفتیم. آنگونه گاه، نه همه گاه.تا وقتی بچه ها بزرگ نشده اند از اینطور شوخی های معطر به عطر نرگس کازرون ممکن است. بچه ها وقتی بزرگ شوند، ما را به خاطر یک نگاه عاشقانه هم سرزنش خواهند کرد بچه ها وقتی بزرگ شوند، دیگر بچه نیستند؛ و من، از بزرگها، به خاطر آنکه عاشقانه نگاه کردن را میدانم، خجل نخواهم بود.
به من چه ربطی دارد آنها کارشان را نمیدانند؟ در کمال کهنسالی، حتی یک روز قبل از پایان داستان هم میشود با یک دسته نرگس شاداب، یک شاخه نرگس، در قلب مهی که وَهمی نباشد …