دانلود رایگان رمان در وجه لعل
رمان در وجه لعل نوشته بهار برادران
ژانر عاشقانه و اجتماعی
قسمتی از رمان
ساکت ایستاده بود و یک دستش مشت شده، کنارش آویزان بود … زبانم را روی لبهایم کشیدم و تارهای صوتی ام انگار توی همگره خورده بودند که صدایم آنطور لرزان به گوش رسید: «حالا … حالا باید چی کار کنم؟» البته که راهنمایی اش را نمی خواستم، می خواستم همان جملات را باز تکرار کند … تکرار کند تا شاید باورم شود شوخی نمیکرده! قلبم یاغی شده بود و بی امان می کوبید.
دست دور دهانش کشید و چانه اش را فشرد ببین لعل … من … الان باید چی کار کنم؟ توی حرفش پریدم … چشمانش گرد شد … شاید چون هرگز صدای بلند جیغ مانند و بی شباهت به فریادم را نشنیده بود … نه در آن یک سال و خرده ای که رابطه مان پا گرفته بود و نه قبل تر … هرچه بود احترام بود و محبت … گاهی هم ناز های دخترانه من که او چشم بسته خریدار بود … لب هایش را روی هم فشرد و با گفتن جمله بعد نگاهش را دزدید: «برو کارگزینی»
چانه ام لرزید … چشمانم پر شد و ناباور عقب رفتم … بعد هم عقبتر; آنقدر که از اتاقش که بیرون زدم … بدون توقف از مقابل منشی گذشتم … قربانی صدایم زد … بی اهمیت به زن خودم را به راه پله ها رساندم … اشکهایم را توی کاسه چشمانم اسیر کردم مبادا که ببارند … قلبم داشت می ترکید … باورم نمی شد! تنها چند ماه به شش سال مانده بود! یادم به لحظه ای افتاد که به اتاقش احضار شدم …