دانلود رایگان رمان مومیایی
رمان مومیایی نوشته پگاه P*E*G*A*H
ژانر عاشقانه و غمگین و اجتماعی
قسمتی از رمان
آخرين بشقابی را كه خشک می كنم و توی كابینت می گذارم، پايانی می شود بر میهمانی خسته كننده و عذاب آور امشب.
دست هايم را از دو طرف آب می كشم و از آشپزخانه بیرون می روم.
كمرم درد می كند، اما وقت چندانی ندارم.
ساعت شماطه دار صفر را نشان می دهد. ساعت صفر را!
قلبم ضربان می گیرد، از اين كه همه چیز خراب شود و همه نقشه هايم بر باد رود، عرق بر صورتم می نشیند.
به اتاق می روم.
كمد را باز می كنم و به چمدانم خیره می شوم.
چمدانی كه زير انبوهی از وسايل مخفی شده. لبم را به دندان می گیرم تا بغضی كه حتی وجود هم ندارد، نشكند.
به پذيرايی بر می گردم.
روی مبل می نشینم و چشمم را می بندم و اجازه می دهم زندگی ام مثل يک فیلم از ابتدا استارت بخورد و از مقابل اعصاب بینايی ام عبور كند.
معده ام منقبض می شود.
مايع ترشی را كه به گلويم هجوم می آورد قورت می دهم و منتظر می مانم تا پاندول ساعت يک ضربه بنوازد.
آن گاه، وقتی كه يک ساعت از ساعت صفر می گذرد، پالتو و شالم را می پوشم.
چمدانم را با احتیاط توی راهرو می گذارم.
نگاهم را دور سالن می چرخانم و…